مقدمه
تصور کنید که در یک مهمانی هستید. گرسنه هستید و به میز دسر برخورد میکنید... نمیتوانید از آن کیک لذیذ و وسوسهبرانگیز پر از مغز نگاه بردارید.
ویژگیهای بصری کیک اطلاعات فراوانی را به مغز شما در مورد طعم، بافت و بوی آن ارائه میدهند.
حالا، ناگهان خودتان را در حالی مییابید که چنگال خود را به تکهای از آن کیک میزنید. همان لحظه که طعم اولین چنگال را میچشید، مولکولهای کوچک شکر و وانیل به نرمی روی سطح زبان شما آب میشوند، در حالی که گیرندههای طعم، پیامهای الکتریکی را به قشر حس چشایی در مغزتان ارسال میکنند.

حالا، فقط به منظور «کاهش» رابطه عاشقانه شما با این کیک مغزی، اجازه دهید کمی بیشتر درباره فرآیندهای در حال رخ دادن در مغزتان برای شما بگویم.
اطلاعات در مورد ترکیب شیمیایی مغزها و کیک اسفنجی، که توسط گیرندههای بوی شما پردازش میشوند، به مراکز بویایی مغزتان ارسال میشوند و به شما «تصویری از عطر کیک» را بازمیگرداند. تا زمانی که به خوردن کیک ادامه دهید، صدای تردی که با شکسته شدن مغزها توسط دندانهای شما تولید میشود، به ادراک شما از شیرینی کیک کمک میکند.
علت وقوع این اتفاق این است که هر غذایی موسیقی مخصوص خود را دارد.
«صداهای با فرکانس بالا، لذت غذا را افزایش میدهند، یعنی آن را خوشمزه و رضایتبخش میکنند»
صدای تولیدشده توسط غذاها به مغز شما اطلاعات ارزشمندی در مورد ویژگیهای آنچه در حال خوردن هستید، آیا مغذی است یا «سبک».
نه تنها صداها، بلکه بینایی و لمس نیز به طور عمیق تأثیرات عمیقی بر ادراک شما از طعمها دارند.
«مغز از اطلاعات بصری استفاده میکند تا انتظاراتی را در مورد غذا، بافت، کرمی، تازگی، نرمی، بو و طعم آن بسازد»
در یک مطالعه اخیر، ما متوجه شدیم که اگر مقداری موس شکلاتی در یک بشقاب سفید قرار داده شود، نسبت به همان موس شکلاتی در یک بشقاب آبی یا سیاه قرار داده شود، در نظر بیننده شیرینتر به نظر میرسد. حتی رنگ بشقاب موس شکلاتی هم در مراحل ابتدایی پردازش بصری تأثیر میگذارد.
حالا، بیایید این اطلاعات را به استراتژیهای عملی نورومارکتینگ ترجمه کنیم تا تبلیغات محصولات غذا و نوشیدنی خود را جذابتر کنیم:

علائم ترد را اضافه کنید.
برای مشتریانتان، پیشبینی طعم غذایی که در حال تبلیغ آن هستید را راحت کنید - به ویژه در نقطه فروش.
پژوهشها نشان میدهند که مغز بهسرعت توسط تصاویر غذاهایی با بافت باکیفیت و نمایش دلچسب فعال میشود. بنابراین، جزئیات خوشمزه را به تصاویر غذا در تابلوهای مخصوصی در مغازه، بنرهای آویزان، تصاویر دیواری و … اضافه کنید.
سعی کنید از عکسهای با قاب نزدیک و زوم کردن برای بهبود شکل و تصویر غذای ارائهشده استفاده کنید.
اما مهمتر از همه این موارد این است که از جزئیات «ترد» استفاده کنید، که به مغز کمک میکند تا لذت گاز زدن و جویدن غذا را پیشبینی کند. تصاویر ترد، جرقهای ناگهانی در مناطق مختلف حرکتی و حسی مغز ایجاد میکنند و تولید گرلین، یک هورمون مرتبط با اشتها در مغز را تحریک میکنند.

از کلمات چند حسی استفاده کنید.
وقتی محصول غذایی خود را توصیف میکنید، از کلماتی که به همه حواس اشاره میکنند، برای تسهیل مشارکت عاطفی مصرفکنندهتان استفاده کنید. داستانگویی حسی غذا میتواند تخیل طعم غذا را بهبود ببخشد و مراکز لذت در مغز را تحریک کند.

عملی را پیشنهاد دهید.
از قاشقها یا هر ابزار دیگری برای نشان دادن این استفاده کنید که غذا آماده میل شدن است. تحریک عمل با نشان دادن قاشق یا چاقو کنار غذا یا در حال وارد شدن به غذا، فعالیت در قشر پیشپیشانی و قشر طعمی را تقویت میکند.
مغز عاشق یادگیری از طریق فریب و کنش، چه به صورت مستقیم و چه از طریق مشاهده دیگران است. بنابراین، اگر موفق شوید واقعاً نشان دهید که چگونه میتوان طعم غذا را حس کرد، با قرار دادن قاشق در کنار آن، در جذب بینندگان خود کاملاً موفق خواهید بود.
علاوه بر این، تماشای کسی که ابزارهای آشپزخانه را دستکاری میکند، فعالیت در مدار «نورونهای آینهای» مغز را تحریک میکند، به این معنا که صرفا مشاهده کردن کسی که عملی انجام میدهد (به عنوان مثال برش پیاز، خمیر کردن، ریختن کرم روی کیک) کافی است تا همان مدارهایی در مغز ما فعال شوند که در حین انجام واقعی همان عمل فعال میشوند.
منبع
